اخلاق نیک و روی خوش
کد:200
رفتی ز دیدهها و ز دلها نمیروی
اخلاق نیک و روی خوشت مانده یادگار
روی تو
کد:201
رفتی از دیده و داغت به دل ماست هنوز
هر کجا مینگرم روی تو پیداست هنوز
بهار
کد:202
به اهل عشق، زمان چون بهار میگذرد
جهان گذشت و جهان سوگوار میگذرد
مهر تو
کد:203
تو برفتی و خیالت ز مقابل نرود
جانم از تن برود مهر تو از دل نرود
یاد تو
کد:204
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
آخر کار
کد:205
آن به که به خود پاک شویم اول کار
چون آخر کار خاک میباید شد
دور از تو
کد:206
هر چند به صورت از تو دور افتادم
زنهار مسیر زن که شدی از یادم
یاد تو
کد:207
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
گلچین روزگار
کد:208
گلچین روزگار عجب با سلیقه است
میچیند آن گلی که به عالم نمونه است
دیده دریا کنم
کد:209
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم
یاد روی تو
کد:210
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد روی تو بر آب میزدم
چشم جهان بین
کد:211
خاک ره آن یار سفر کرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت
آن سفر کرده
کد:212
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
سر سویدا
کد:213
من چون از خاک لحد لاله صفت برخیزم
داغ سودای توام سر سویدا باشد
بیهمتا
کد:214
رسم گلچین فلک گر چه همه یغما بود
لیک این بار گلی چید که بیهمتا بود
به خدا میسپارمت
کد:215
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
منزل ویران
کد:216
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم
دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم
قافله عمر
کد:217
این قافله عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذردد
نوبهار
کد:218
نه لالهام که برویم به طرف باغ تو لیکن
به دل چو لاله به هر نوبهار داغ تو گیرم
جهان گذران
کد:219
دیدم به لب جوی جهان گذران را
آفاق همه نقش رخ آب برآمد
شرمنده
کد:220
شرمندهام که بی تو نفس میکشم هنوز
تا زندهام بس از همین شرمساریم
زلف تو
کد:221
از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح
بوی زلف تو همان مونس جان است که بود
هفت پرده نیلی
کد:222
بالای هفت پرده نیلی است جای ما
یا چون حباب بر سر دریا گذاشتیم
منزل ویران
کد:223
خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
خاطر دلها
کد:224
از خاطر دلها نرود یاد تو هرگز
ای آنکه به نیکی همه جا ورد زبانی
افسانه هستی
کد:225
افسانه هستیاش اگر پایان یافت
خوشنامی و عزتش به پایان نرسید
خواب خوش مستی
کد:226
من مست می عشقم هوشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
سایه مرغان هوا
کد:227
چون سایه مرغان هوا در سفر خاک
آزار به موری نرساندیم و گذشتیم
چشم این خانه
کد:228
خبر آمد و چشم این خانه رفت
دلی داشتم شانه بر شانه رفت
خواهر
کد:229
ماتمکده شد خانه ما بعد تو خواهر
بشکست به یکباره فلک بال و پرت
نام نیک
کد:230
برفت و ببرد با خودش هرچه بود
به جز نام نیکش که در دهر بود
آرزوی تو
کد:231
اگر به دامن وصل تو دست ما نرسید
کشیدهایم در آغوش آرزوی تو را
دیده و دل
کد:232
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام
دل تو را میطلبد دیده تو را میجوید
گوهر یکدانه
کد:233
فلک آخر ربودی گوهر یکدانه ما را
گل ما چیدی و برهم زدی کاشانه ما را
مهرت
کد:234
مطمئن باش که مهرت نرود از دل ما
مگر آن روز که در خاک شود منزل ما
سبزه
کد:235
به غیر سبزه نپوشد کسی مزار مرا
که قبرپوش غریبان همین گیاه بس است
جریده عالم
کد:236
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
صدای سخن عشق
کد:237
از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
دریای وصال
کد:238
هرچند به دریای وصالت نرسیدیم
پیوند وفا از سر مهرت نبریدیم
ماه شبستان
کد:239
بر مزارش همگی نور ببارید که او
مهر محراب من و ماه شبستان من است
نکونام
کد:240
دولت پاینده یافت، آنکه نکونام زیست
کز عقبش ذکر خیر، زنده کند نام را
غم خانه
کد:241
غم خانه است سینه من در فراق تو
آن کس که هست از غم من با خبر خداست
مرد نکونام
کد:242
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
گلچین روزگار
کد:243
خوش گلشن است حیف که گلچین روزگار
مهلت نمیدهد که تماشا کند کسی
ساقیا
کد:244
چون لاله در قداحم ریز ساقیا می و مشک
که نقش خال نگارم نمیرود ز ضمیر
داغ غمت
کد:245
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو دادی طلبم
خانه دل
کد:246
نقش کردم رخ زیبای تو در خانه دل
خانه ویران شد و آن نقش به دیوار بماند
شمع
کد:247
داستان غم هجران تو گفتم باشمع
آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
عالم طاق
کد:248
رفت مهری گو به عالم طاق بود
روی او روشنگر آفاق بود
صاحبدلان
کد:249
گر برفت از دیده در دل جای اوست
سینه صاحبدلان ماوای اوست
گل
کد:250
هر گل که بیشتر به چمن میدهد صفا
گلچین روزگار امانش نمیدهد
باغهای خزان دیده
کد:251
توانگری نه به مال است پیش اهل کمال
کمال تا لب گور است و بعد آن اعمال
میوه
کد:252
هیچ دانی میوه را تاثیر شیرینی ز چیست؟
بس که در زیر زمین شکر دهان خوابیده است
بار فراق
کد:253
خبرت هست، که بیروی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق ،این همه ایامم نیست
دامان زمین
کد:254
بر زمین آن کس که دامان میکشید از روی ناز
عمرها شد زیر دامان زمین خوابیده است
خواب فراغت
کد:255
شاد مهربان سپهر ،به من آخر حیات
در وقت صبح، خواب فراغت به من رسید
انجام کار
کد:256
چون شرر انجام ما در نقطه آغاز بود
دیگر از آغاز و از انجام کار ما مپرس
غنچه
کد:257
یک عمر همچو غنچه در این بوستان سرا
خون خوردهایم تا گره دل گشودهایم
روشنای دیده
کد:258
یاد داد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
جان من و فراق تو
کد:259
جان من و فراق تو اشک منو نگاه تو
شب همه شب به یاد تو ساکن کوی بی کسی
جانممیرود
کد:260
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خودبه چشم خویشتن دیدم که جانممیرود
فصل خزان
کد:261
گرفت فصل خزان نکهت بهار ز من
ربود دست زمان دامن فرار ز من
عرش کبریایی
کد:262
چه مینالم ز سوگ تو که دانم
تو را ره سوی عرش کبریایی است
پرده شب
کد:263
شبانگه رفتی و در پرده شب رخ نهان کردی
کشیدی چهره را بر خاک و نقش غم عیان کردی
آفتاب عالم آرای
کد:264
چرا ای آفتاب عالم آرای
چرا گشتی نهان در پرده خاک؟
پیوند جان
کد:265
خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
خاک حافظ
کد:266
به خاک حافظ اگر یار بگذرد چون باد
ز شوق در کف آن تنگنا کفن بدرم
تناور درخت خانه
کد:267
آن تناور درخت خانه شکست
بعد از این کی توان به سایه نشست
گلزار
کد:268
همچون نسیم آمد و یک لحظه ماند و رفت
عطرش ولی هنوز به گلزار مانده است
دل خورشیدی
کد:269
جمالت آفتابی بود و چشمت رنگ باران داشت
دل خورشیدی ات اشراقی از آیات قرآن داشت
یار خوب
کد:270
ز بعد رفتنم جانا هزار افسوس خواهی خورد
فلانی یار خوبی بود و ما قدرش ندانستیم
غم هجران
کد:271
گفتمش: از غم هجران چه کنم ؟گفت :بسوز
گفتمش: چاره این سوز بگو گفت: بساز
تقدیر
کد:272
آرزویم با تو بودن بود، کوشیدم ولی
واقعیت را به من تقدیر ،حالی کرد و رفت
ماه من
کد:273
برایم بی تو بودن ماه من مشکل دوچندان است
اگر زیبا نبودی کار قدری سادهتر میشد
غم آباد جهان
کد:274
هر که آمد در غم آباد جهان ،چون گرد باد
روزگاری خاک خورد، آخر به هم پیچید و رفت
شب یلدا
کد:275
بی تو دوشم در درازی چون شب یلدا گذشت
آفتاب امروز چون برق از سرای ما گذشت
گلشن دهر
کد:276
من بلبل آن گلم که در گلشن دهر
پژمرده شد و منت شبنم نکشید
حال اولیا
کد:277
از خود فنا نگشته نیابی به حق بقا
فانی شدن ز خویش بود حال اولیا
طایر روح
کد:278
رحم در عالم اگر هست اجل دارد و بس
کاین همه طایر روح از قفس آزاد کند
خواب دم صبح
کد:279
مرگ گوارا شود موی چو گردد سپید
لذت دیگر بود خواب دم صبح را
مرگ عزیزان
کد:280
زنده در گورم اگر گردش افلاک کند
به که در مرگ عزیزان به سرم خاک کند
عزت شاه و گدا
کد:281
عزت شاه و گدا زیر زمین یکسان است
میکند خاک برای همه کس جا خالی
درد نهان من
کد:282
هیچکس آگاه از درد نهان من نشد
گرچه عمری گاه پنهان، گاه پیدا، سوختم
نگار بیوفایم
کد:283
نگار بیوفایم رفت و جانم مانده اندر تن
نگران سست عهدی را ،ببین این سخت جانی را
پریشان
کد:284
زندگانی گر مرا عمری پریشان کرد و رفت
مشکل ما را به مردن خوب آسان کرد و رفت
یاد روی تو
کد:285
به یاد روی تو باید به هر بهانه گریست
ز داغ مرگ تو نالید و کودکانه گریست
بی همگان
کد:286
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
گلزار وفا
کد:287
افسوس ز گلزار وفا گلبن من رفت
افسوس که از عرصه گل مرغ چمن رفت
مونس جان
کد:288
رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امید در این شهر توان بود
هنگام وداع
کد:289
آنقدر خوب و عزیزی که به هنگام وداع
حیفم آمد که تو را دست خدا بسپارم
سرود زندگی
کد:290
شقایق بودی و دیری نماندی
سرود زندگی را نیمه خواندی
اشک فشان
کد:291
روزی که تو رو اشک فشان میبرند
آن روز خدا هرچه به ما داد گرفتد
گوهر ارزنده
کد:292
ای که از چشمان ما چون ماه تابان رفتهای
گوهر ارزندهای بودی و ارزان رفتهای
فردوس برین
کد:293
تا نقش تو در دیده ما خانه نشین شد
هرجا که نشستیم چو فردوس برین شد
کوی یار
کد:294
زنده کدام است بر هوشیار
آنکه بمیرد به سر کوی یار
روزگار هجران
کد:295
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کایتی است که از روزگار هجران است
دهقان ازل
کد:296
هرچند که هجران ثمر وصل برآورد
«دهقان ازل»کاش که این بذر نکشتی
ناله عشق
کد:297
ز هر ذره نهان ناله عشق تو شنیدم
جهانی را رقیب خویش دیدم ناله سر کردم
خیال تو
کد:298
از خیال توبه هر سو که نظر میکردم
پیش چشمم در و دیوار مصور میشد
صحنه یکتای هنرمندی
کد:299
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه
صحنه پیوسته به جاست
خرمان نغمه که مردم بسپارند به یاد
عزیز مهربان
کد:300
به کوچهای قدم زدم که داشت جای پای تو
عزیز مهربان من چه خالی است جای تو
کنون که داغ رفتنت نشسته در نگاه من
به غیر گریه و فغان چه دارم از برای تو
چشم و چراغ خانه ما
کد:301
چشم و چراغ خانه ما دل ز ما برید
با یک کفن سرای دگر رفت و آرمید
یادش بخیر باد و روانش همیشه شاد
کس مثل او عزیز دل و مهربان ندید
سفال جسم
کد:302
بر سفال جسم لرزیدن ندارد حاصلی
این صبو امروز اگر نشکست فردا بشکند
همت مردانه میخواهد گذشتن از جهان
یوسفی باید که بازار زلیخا بشکند
گلشن رضوان
کد:303
حجاب پهره جان میشود غبار تنم
خوش و دمی که از این چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحا نیست
روند به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
تن خاکی
کد:304
هان ای تن خاکی سخن از خاک مگو
جز قصه آن آینه پاک مگو
از خالق افلاک درونت صفتی است
جز از صفت خالق افلاک مگو
غم عشق تو
کد:305
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود دل در غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
زهراب
کد:306
در عشق تو هم نصیحت و پند چه سود؟
زهراب چشیدهام مرا قند چه سود؟
گویند مرا که بند بر پاش نهید
دیوانه دل است پای در بند چه سود؟
رتبه ابرار
کد:307
خواهی که تو را رتبه ابرار رسد
مپسند به هر کس از تو آزار رسد
از مرگ مندیش و غم رزق مخور
کاین هر دو به وقت خود به ناچار رسد
عاریت جان
کد:308
آن مرد نیم که از عدمم بیم آید
آن نیمه مرا خوشتر از این نیم آید
جانیست به عاریت مرا داده خدای
تسلیم کنم چو وقت تسلیم آید
فرشته مرگ
کد:309
این وحشت از فرشته مرگ چراست؟
آنکس که نمرده و نمیرد به کجاست؟
مرگ از چو خواب خستگان در شب درد
هر چیزی به جای خویش خوب و زیباست
همزاد حیات
کد:310
مرگ از تو جدا نیست فراموش مکن
باور سخن مردم کم هوش مکن
مرگ از روز ازل همزاد حیات
این است جز این قصه دگر گوش مکن
حضرت پیر
کد:311
پرسید جوانی شبی از حضرت پیر
خواهم که نمیرم و ندانم تدبیر
فرمود که مرگ خلق در زندگی است
خواهی که چو من زنده شوی زنده بمیر
بلای زندگی
کد:312
چو هست بلای زندگی بیش از مرگ
چندین چه کنی رنجه دل خویش از مرگ
گر زندگی این است میندیش از مرگ
جهدی بکن و بمیر خود پیش از مرگ
قصه ساربان
کد:313
کاروان رفته منزل به منزل
قصه ساربان مانده در دل
بینوا ما که هجرت نکردیم
جلوه دیدیم و حیرت نکردیم
با تو
کد:314
با تو میشد که دوستی را گرفت
با تو میشد به یک اشاره شکفت
با تو میشد وسیع شد گل کرد
شبترین روز را تحمل کرد
یاد تو
کد:315
هرگز دلم از یاد تو غافل نشود
گر جان بشود مهر تو از دل نشود
افتاده ز روی تو در آینه دل
عکسی که به هیچ وجه زایل نشود
سایه سرو
کد:316
در باغ روم کوی توام یاد آید
برگ گل نگرم روی توام یاد آید
در سایه سرو اگر دمی بنشینم
سر و قد دلجوی توام یاد آید
رخ زرد
کد:317
گریه میکنم ز غصه با رخ زرد
ناله میکنم ز درد همچون رعد
این هنوز روز بهت و حیرت ماست
وای ما و وای روزهای بعد
ناله بلبل
کد:318
در باغ کجا روم ؟که نالد بلبل
بی تو چه کنم ؟جلوه سرو و سنبل
یا قد تو هست آنچه میدارد سر
یا روی تو هست آنچه میدارد گل
طریق عشق
کد:319
گفتی که طریق عشق مشکل شده است
گفتم که دل از دوباره غافل شده است
تا چند حدیث کهنه ترس از مرگ
دیری است که این فرضیه باطل شده است
مرگ دوست
کد:320
به مرگ دوست مرا میل زندگانی نیست
ز عمر سیر شدم مرگ ناگهانی نیست
بقای خویش نخواهم از آنکه میدانم
که اعتماد در این روزگار فانی نیست
تشریف قدوم
کد:321
تا بردی از این دیار تشریف قدوم
بر دل رقم شوق تو دارم مرقوم
این غصه مرا کشت که هنگام وداع
از دولت دیدار تو گشتم محروم
محنت دنیا
کد:322
دنیا ،گذران محنت دنیا، گذران
نی بر پدران مالد و نی بر پسران
تا بتوانی عمر به طاعت گذران
بنگر که فلک چه میکند با دگران
شهر بی تو
کد:323
بازآ که شهر بی تو تاریک و تیره باشد
در شهر بی تو نتوان والله که در جهان هم
خواهی به دیده بنشین خواهی به سینه جا کن
سلطان هر دو ملکی این جان تست و آن هم
خواب
کد:324
در دیده به جای آب خواب است
زیرا که به دیدنت شتابست مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی
ای بیخبران چه جای خواب است مرا
عهد دوست داری
کد:325
آن یار که عهد دوست داری بشکست
میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت دگر باره به خوابم ببینی
پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست
بیداری شبها
کد:326
باز آی که تا به خود نیازم ببینی
بیداری شبهای درازم بینی
نیمی غلطم که خود فراق تو مرا
کی زنده رها کنند که بازم بینی
گریه
کد:327
گریه درمان نیست میدانم ولی با این بهانه
دردها را لااقل قدری سبکتر میتوان کرد؟
هر دروغی را قبولاندم به خود بعد از تو آیا
زندگی زیباست راهم بی تو باور میتوان کرد؟
فراقها
کد:328
ای ناگهانتر از همه اتفاقها
پایان خوب قصه تلخ فراقها
بی دستگیریت به کجا راه میبرم
در این مسیر پر شده از باتلاقها
سرافراز
کد:329
این افتخار بست که سرافراز زیستم
هرگز مرا نزد به زمین سیلی زمان
صد پرده خون چو غنچه نهفتم به دل ولی
یک دم به شکوه باز نکردم چو گل دهان
بهار عمر
کد:330
درد و بهار عمر من و تو چو رفت، رفت
دیگر خزان عمر تازه بهارا نو
یک روز روزگار من و تو به سر رسد
گردون اگرچه آوردش روزگار نو
یار
کد:331
گریه امانم گرفت کز نظرم یار رفت
از سر این قافله قافله سالار رفت
عاشق شب زندهدار خفته در آغوش خاک
و چه به خواب ابد با دل بیدار رفت
غم هجر تو
کد:332
روزی که غم هجر تو بنیاد گرفت
کار دل ما یکسره بر باد گرفت
روزی که تو را اشک فشان میبردند
آن روز خدا هرچه به ما داد گرفت
جوانمردی
کد:333
ای جوانمردان جوانمردی دگر در خاک رفت
گوهری پاک از زمین بر جانب افلاک رفت
بار خود بر بست از این خاک تیره دل برید
پاک جان آمد به گیتی پاک ماند و پاک رفت
چرخ فلک
کد:334
ای چرخ فلک خرابی از کینه توست
بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند
پس گوهر قیمتی که در سینه توست
آتش دل
کد:335
آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم
بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم
سوختم از آتش دل در میان موج اشک
شوربختی بین، که در آغوش دریا سوختم
میسوزد
کد:336
تنها نه دل و سینه و سر میسوزد
خورشید و ستاره و قمر میسوزد
هر شب که به گلزار تو آیم بینم
از داغ تو لاله تا سحر میسوزد
غم هجران تو
کد:337
روزی که فلک از تو بریده است مرا
کسب با لب پر خنده ندیده است مرا
چندم غم هجران تو بر دل دارم
من دانم و آنکه آفریده است مرا
معراج
کد:338
ای سفر کرده به معراج روانت شاد است
روح تو در کنف رحمت حق آزاد است
مهر تو نور و صفا بود به کاشانه ما
هر زمان عزت و پیمان تو ما را یاد است
گوهر دردانه ما
کد:339
رفتی از خانه ما ،گوهر دردانه ما
مظهر مهر و صفا ،سرور و جانانه ما
در فراق تو بگرییم و بگوییم چنین
رفتی و رفتنت آتش زده کاشانه ما
جهان بعد تو
کد:340
بنگر که جهان بعد تو چون گردیده است
دل از غم هجران تو خون گردیده است
تا بار دگر روی چو ماهت بیند
جان از قفس سینه برون گردیده است